میزکار من
سلام سه شنبه ی هفته گذشته سومین دوسالانه ی چمران شناسی را برگزار کردیم گفتیم خالی از لطف نیست اندکی هم به حواشی بپردازیم البته حکمت خاصی در این حاشیه نگاری وجود ندارد اما چون ما خودمان دانشجوی فلسفه و حکمت ایم یک حکمتی برایش می تراشیم نمی دانم چرا در ایام برگزاری همایش های ما مسئولین در سفرند...مثلا همایش ما با میزبانی و همکاری دانشگاه شهیدمطهری برگزار شد اما مدیر دانشگاه سفر بودند البته ناگفته نماند که همکاری دانشگاه با ما واقعا جای تقدیر دارد بدون اینکه به ساعت نگاه کنم رفتم پیج کنم که دانشجویان نهایتا یک ربع به 10 سالن آمفی تئاتر باشند خوب که حرفم تمام شده دوستی می گوید:الآن ساعت 5دقیقه به 10 است چی میگی تو؟"به هرحال دبیر همایش سوتی ندهد مردم به چی بخندن؟ به خاطر اینکه سردر دانشگاه نوشته" واحدخواهران "ورود آقایان به دانشگاه دیدنی بود چندقدمی باترس و لرز داخل می شدند خوب دور و برشان را نگاه می کردند بعضی ها که بازهم خیالشان آسوده نمی شد بامن تماس می گرفتند که :"الآن در امان هستیم؟" خب برادر من واحد خواهرانه! سازمان جاسوسی آمریکا که نیست اینقدر می ترسی! بعد میگن خانوما ترسو اند قرار بود چندبنر درمحیط سالن آمفی تئاتر نصب شود که اتفاقا به مناسبت همایش ما هم نمایشگاه عکس گم شده بود هم بنرها...و هم خیلی چیز های دیگر....هم اشیاء گم می شدند و هم افراد... مثلا قاری قرار بود ساعت 10 دانشگاه باشه 10 و ربع وارد دانشگاه شده بود و چند دقیقه ای گم شده بود و یک ملتی در پی اش بودند... یا اینکه نصف مهمان ها وارد سالن شده بودند اما مسئول پذیرش و ثبت نام گم شده بود وما 3دور دانشگاه را طواف کردیم تا پیداشد مهمانان همایش با پالتو و چتر می آمدند روز سرد و بارانی بود امای حرفهای استاد آتشکده ی دل ها را روشن کرده بود می گفت دعاکنیم خدا لذت ما را در انجام وظایفمان قرار دهد... در انتهای همایش داشتم به چهره ی مخاطبانی نگاه می کردم که دو سال پیش مخاطب دومین دوسالانه هم بودند بعضی بزرگ شده بودند گرد و غبار پیری برسرو روی بعضی ها نشسته بود بعضی ها با ازدواج از مجموعه جدا شده بودند و بعضی ها با ازدواج به مجموعه اضافه شده بودند خدای را چه دیدی شاید دست مرگ مارا از چهارمین دوسالانه جدا کرد... خدای مان توفیق دهد چون چمران چراغ شبهای تار محرومان و یتیمان باشیم و چمران وار بمیریم...باحق
Design By : Pichak |